آیا سن پدیدهای بیولوژیکی است یا روانشناختی؟
احتمالا این جملهها را زیاد شنیدهاید: «سن فقط یک عدد است. یا اینکه ۴۰ سالگی همان ۳۰ سالگی جدید است یا زندگی از ۵۰ سالگی شروع میشود.» با اینحال بدن ما به مرور زمان نشانههایی بیولوژیکی از گذر زمان را نشان میدهد. در نتیجه این پرسش به وجود میآید که این نشانهها واقعی هستند یا فقط در ذهنمان قرار دارند؟
تیک خوردن ساعت بیولوژیکی
بدن انسان تا ابد دوام نمیآورد. با افزایش سن، اعضای بدن که روزی به خوبی کار میکردند، به مرور خراب میشود و آثاری را از خود به جا میگذارند. نمیتوان بدون اشاره به تلومرها از سن و سال سخن گفت. این بخشهای کوتاه از DNA تکراری، انتهای هر کروموزوم داخل سلول را میپوشانند. هربار که سلولی تقسیم شود، تلومرها کوتاهتر میشوند تا جایی که زوال تلومرها نشانهای برای مرگ سلول است. به این ترتیب ا رها شدن طولانیمدت سلولها و شکلگیری جهشهای مشکلساز جلوگیری میشود.
ارتباط تلومرهای کوتاهتر و طول عمر کمتر برای بار اول در پژوهشی نزدیک به دو دهه پیش مطرح شد. در نمونهای تصادفی شامل افراد بالای ۶۰ سال، احتمال مرگ بر اثر بیماریهای عفونی و قلبی در افرادی که تلومرهای کوتاهتری داشتند، بیشتر بود. از آن زمان، طول تلومر بهعنوان شاخصی برای افزایش سن و سال و واسطهای برای اندازهگیری وضعیت سلامتی مرتبط با سن و سال افراد شناخته شد. با اینحال همه با این شاخص موافق نیستند.
بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۲۱، طول تلومر شاخص بهتری نسبت به سن تاریخی افراد نیست. به عقیدهی مؤلفان، افزایش سن ماهیت پیچیدهای دارد و نمیتوان آن را صرفا با یک شاخص زیستی سنجید، اما میتوان از طول تلومری به همراه دیگر شاخصها استفاده کرد.
زنان و مردان شاخصهای سنی خود را دارند. از بین رفتن تدریجی کروموزم Y در برخی سلولها و یائسگی از نمونههای سالخوردگی هستند. از بین رفتن کروموزوم Y همچنین رابطهی مستقیمی با انواع مشخصی از سرطانها دارد.
سالخوردگی باعث تغییراتی مثل کاهش کروموزوم Y و یائسگی در بدن میشود
سالخوردگی نوعی آسیب کلی به اغلب اعضا و بافتهای بدن وارد میکند. اینکه بخشی از بدن بیشتر از دیگری تحت تأثیر قرار بگیرد به خود فرد وابسته است، اما این مسئله نشان میدهد چرا بسیاری از بیماریها، مثل سرطان، زوال عقل و ورم مفاصل و استخوانها در افراد سالخورده رایجتر هستند و چرا چیزهایی مثل بینایی و شنوایی میتوانند بهمرورزمان کاهش پیدا کنند.
سن چیست؟
دکتر جولین موتز از کالج کینگ لندن در کنفرانسی در مارس ۲۰۲۳ دربارهی یافتههای پژوهشی بحث کرد که نشان میداد افرادی با سابقهی بیماریهای روحی، پیرتر از آن هستند که باید باشند. او میگوید:
متوجه شدیم به طور میانگین افرادی که سابقهی بیماریهای روحی را دارند دارای مشخصات متابولیتی هستند که نشان میدهند پیرتر از سن واقعیشان هستند. برای مثال افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دارای شاخصهای خونی هستند که نشان میدهند دو سال پیرتر از سن تاریخیشان هستند.
بر اساس یافتههای پژوهشی دیگر، بیماران بستری ناشی از کووید ۱۹ که در معرض سطوح بالای آلودگی هوا قرار داشتند، نتایج ضعیفتری را رقم زدند، بهطوریکه زمان بستری تقریبا معادل ۱۰ سال به سنشان افزود.
پژوهش بیشتر دربارهی کووید ۱۹ و تأثیر زندگی در چنین شرایط پرآشوبی نشان دادند، مغز نوجوانها در این دوران سریعتر از روال معمول به بلوغ رسیده بود. مشابه این روند در کودکانی که نادیده گرفته میشوند یا ترومای مزمن را تجربه میکنند، دیده شده است.
تلومرها هم مانند هر سیستم دیگری درون بدن ممکن است دچار مشکل شوند و به بیماریهایی با علائم مرتبط با سالخوردگی مثل پوکی استخوان بینجامند. نمونهای دیگر رشد موهای خاکستری پیش از احساس پیری است.
با اینحال تعداد زیادی از پژوهشها به رازهای تأخیر پیری اشاره دارند. بر اساس یکی از نمونههای منتشر شده، آمینواسیدی به نام تورین باعث افزایش طول عمر در مدلهای جانوری شده است. بر اساس پژوهشی دیگر در سال ۲۰۲۳، پژوهشگرها توانستند طول عمر کرمها را با دستکاری سوخت و ساز فرآوردههای چربی که طی سالخوردگی درون سلولها تشکیل میشوند تا ۵۰ درصد افزایش دهند. بر اساس پژوهشی دیگر میتوان به اثر مشابهی در انسان دست یافت که نتیجهی آن افزایش تعداد سالهای زندگی سالم در انسان است.
البته در پژوهشها اثری از روشهای اسرارآمیز و عجیبی که ثروتمندان توقف گذر عمر به کار میبرند نیست. بسیاری از این روشها فاقد پشتوانههای علمی کافی هستند. برای مثال میتوان به استفاده از خون خویشاوند جوانتر استفاده کرد که به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
احساس جوانی در ذهن میتواند به افزایش طول عمر افراد بینجامد
همچنین پژوهشهایی در زمینهی بازیابی موی خاکستری به رنگ طبیعی وجود دارد. نکتهی مهم این است که سن تاریخی گاهی ارتباط اندکی با احساس افراد دارد. برخی افراد ممکن است پس از آزار کلامی و شنیدن کنایه در محل کار، ده سال پیرتر شوند. از سوی دیگر شاید فردی ۹۰ ساله بگوید بههیچعنوان احساس پیری نمیکنند.
به همان اندازه که احساس میکنید پیر هستید
اگر تعداد شمعهای کیک تولد قبلی نشاندهندهی سن تاریخیتان باشد، سنی که درون خود احساس کنید، سن ذهنی نامیده میشود. میتوان به تعمیمهای گستردهای دربارهی روانشناسی سالخوردگی رسید. اغلب اوقات گفته میشود افراد جوان احساس شکستناپذیری میکنند و معمولا رفتار برونگرایانهتری را از خود نشان میدهند؛ اما همه شبیه هم نیستند و در حالی که مادربزرگی در حال چتربازی باشد، نوجوانی با روح کهنسال وجود داشته باشد.
بر اساس پژوهشها، احساس جوانی درونی حتی میتواند به طول عمر بیشتر منجر شود. این نتیجه حاصل پژوهشی در سال ۲۰۱۵ روی ۳۰۰ فرد یهودی اشکنازی با طیف سنی ۹۴ تا ۱۰۹ سال بود که مدرکی بر تأثیر مثبتاندیشی بر افزایش طول عمر است. پژوهشی دیگر، مثبتاندیشی را به افزایش ۱۱ الی ۱۵ درصدی در طول عمر ربط میدهد. بر اساس پژوهشی دیگر، سن ذهنی پائینتر نشانهای از سلامت مغز است.
اگر نگرش شما به زندگی بتواند تأثیری قوی بر طول عمرتان داشته باشد، میتوان نتیجه گرفت که سن و سال بیشتر پدیدهای روانشناختی است تا بیولوژیکی. با اینحال رسیدن به نگرش مثبت در عمل کار آسانی نیست.
مؤلفان پژوهش ۲۰۱۵ در مقالهشان به این مسئله اشاره کردند. تمام بزرگسالان سالخورده که برای این پژوهش استخدام شده بودند دچار اختلال شناختی چشمگیری نبودند، اما زوال شناختی میتواند یکی از حقیقتهای ناخوشایند افزایش سن برای بسیاری از افراد باشد. مغز هم مانند هر سیستمی در بدن در برابر گذران عمر مقاوم نیست. اختلال شناختی صرفنظر از اینکه ملایم باشد یا مانند زوال عقل به مشکلی جدی تبدیل شود، میتواند بر حالت روحی و احساسات تأثیر بگذارد.
به طور مشابه، پژوهشگرها از هوش مصنوعی و پاسخهای پرسشنامهی افراد برای ارائهی مقیاسی برای سن ذهنی استفاده کردند. بر اساس یافتههای این پژوهش، سلامت جسمی مثل توانایی انجام فعالیتهای شدید، تأثیر زیادی بر امتیاز افراد دارد.
دومین عامل مهم، زندگی جنسی شرکتکنندگان در بازهای ده ساله بود. این معیار اهمیت روابط میانفردی و همچنین سلامت فیزیکی را نشان میدهد. تنهایی برای افراد مسنتر مشکلی جدی به شمار میرود. همبستگی شناختهشدهای بین انزوای اجتماعی و سلامت شناختی ضعیف وجود دارد و بر اساس تخمینها ۱٫۴ میلیون نفر از بزرگسالهای مسن در بریتانیا اغلب اوقات تنها هستند.
سن بیولوژیکی است یا روانشناختی
به نظر میرسد بهترین پاسخ برای این پرسش این باشد: هر دو. نه تنها بیولوژی و روان ما با سن تغییر میکنند بلکه هر کدام میتوانند بر تجربهی ما از افزایش سن تأثیر بگذارند و دارای همبستگی با یکدیگر باشند. بهطورکلی، افزایش سن مسئلهای پیچیده است.
با توجه به اینکه پژوهشها تأکید زیادی بر سن ذهنی دارند، بعید است پزشکها خیلی زود دست از توجه به سن تاریخی بردارند. سن تاریخی هنوز هم یکی از بهترین شاخصهای مرتبط با مشکلات سلامتی است و بهعنوان مبنایی برای تشخیص بیماریها به کار میرود.
بااینحال نشانههایی وجود دارند که خبر از تغییر میدهند. برای مثال، پژوهشگرها نشان دادند تصمیمگیری دربارهی پیوند قلب باید بر اساس سلامت اعضا انجام شود تا سن اهداکننده. این پیشرفتها میتوانند از هدر رفتن اعضای سالم جلوگیری کنند.
افزایش سن بیولوژیکی اجتنابناپذیر است، اما این کل ماجرا نیست. پژوهشهای روانشناسی نشان میدهند مداخله برای کمک به سلامت روان بهتر به افراد کمک میکند، بخشی از کنترل را به دست بگیرند و احتمالا یک یا دو سال به عمرشان اضافه کنند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0