چرا به زینب «عقیله بنیهاشم» میگفتند
به گزارش سکایی نیوز – آفتاب جمع زنان «زینب» است. زنی در کمال عمر خود، پنجاه و چند ساله که سالها در مدینه، محفل تفسیر قرآنش، روشنایی بخش دل و دیده زنان و دختران شهر بوده است. زنی که به واسطه شخصیت قوی و ممتازش، او را «ام العزائم» میخواندند. زنی با اراده پولادین در اطاعت خداوند و تقوای او.
به زینب «ام الهاشم» نیز میگفتند. ارزش دنیا و متاع دنیا، با خاک در برابر او همسان بود. عبدالله بن جعفر، شوهر زینب (س) با بخشندگی و گره گشایی از سختیها و نابسامانیهای مردم زندگی میکرد.
به زینب (صاحبه الشوری» میگفند. زنان بی هاشمی دیده بودند که زینب همواره طرف مشورت علی(ع) و برادرانش بود. خانهاش، خانه آشنای دردمندان بود.
به او «ام العواجز» میگفتند. مگر علی (ع) شبهایش را با دلجویی از مستمندان چراغانی نمیکرد؟ خانه زینب(س) نیز کانون امید گرفتاران و درماندگان بود. به زینب «عقیله بنیهاشم» میگفتند؛ یعنی بانوی خردمند خانواده بنی هاشم.
به زینب ام هاشم می گفتند؛ ارزش دنیا و متاع دنیا با خاک در برابر او یکسان بود
*زنی در نهایت عقل، کمال و خردمندی
حجتالاسلام محمد زاهدیمقدم کارشناس مذهبی و پژوهشگر اهل بیت (ع) میگوید: حضرت زینب (س) یکی از شخصیتهایی در طول تاریخ هستند که ویژگیهای زیادی از جمله طاهره، شاعره، عقل کامل، سخنوری بی بدیل، قلب استوار، فصاحت، حافظ نسل حسین(ع) ، مجاهد و حامل فضایل اهل بیت(ع) داشتند. این القاب و ویژگیها را جز متخصصان اهل تشیع، اهل سنت نیز در کتبشان بیان کرده اند. مثلا ابن اثیر جزری نسب شناس اهل سنت از عقیله بنی هاشمی، زینب(س) را زنی عاقل، کامل و خردمند یاد کرده و سخنانش در مجلس یزید را همراه با عقلانیت و شجاعت دانسته است.
یا کحاله نویسنده کتاب «علام النساء فی عالم العرب و الاسلام» نیز حضرت زینب(س) را زنی با رأی، عقل برتر و فصاحت دانسته و «زرکلی» در کتاب «الاعلام للزرکلی» نیز او را ثمره کمال عقل در ثبات قدم، قوت قلب و سخنوری به شمار آورده است.»
*سیمرغ و سی مرغ
زینب مثل ماه تمام در کنار آفتاب گرم جان پر تلالو حسین(ع) است. چه کسی حسین(ع) را میشناسد، بهتر از زینب(س)؟ و چه کسی زینب(س) را میشناسد، بهتر از حسین(ع)؟ و شگفت اینکه سکه سرمدی نهضت عاشورا دو سویه دارد: حسین(ع) و زینب(س).
در نخستین منزل در مدینه عده ای زمینگیر شدند، و به هر دلیل همراه امام حسین(ع) نیامدند. فرد شاخص آنان محمد بن حنفیه بود. داستان منطق الطیر عطار چقدر شبیه داستان کاروان کربلاست. در هر منزل عده ای با دلائل و توجیهات خود از راه بازماندند و هدهد آن مرغ الهی را که افسری بود از حقیقت بر سرش، تنها با بیست و نه مرغ باقی گذاشتند. غافل از اینکه اگر میگریختند، از خود میگریختند. راهی را میرفتند که :
صد هزاران سر و گوی آنجا بود / های های و های و هوی آنجا بود
بس که خشکی بس که دریا بر رهست/تا نپنداری که راهی کوته است
روی آن دارد که حیران می رویم/ در رهش گریان و خندان می رویم
مرد می باید تمام این راه را/ جان فشاندن باید این درگاه را
سرانجام کار آن، سی مرغ خود سیمرغ شدند. خود به چشمه حقیقت پیوستند و حقیقت شدند و آنان که نیامدند، یوسف جانشان را ارزان فروختند.
به زینب عقیله بنیهاشم میگفند، یعنی بانوی خردمند خانواده بنی هاشم
حجت الاسلام زاهدی مقدم میگوید: زینب(س) حامل همه فضائل اهل بیت(ع) بود، حافظ امنیت، عفت و حیات نسل امام ، چنان که ابن شاطبی در کتاب بطله کربلا درباره حضرت زینب(س) می گوید: فخر او همین بس که علم را از جدش محمد(ص)، شجاعت را از پدرش علی(ع) و صلابت را از مادرش فاطمه (س) و حلم را از برادرش حسن (ع) و جهاد را از برادرش حسین(ع) فرا گرفته است.پس او مجموع این فضائل است.
معجم النشاء الشاعرات حضرت زینب(س) را زنی شاعره دانست که دارای فصاحت و بلاغت بود. بنابراین جایگاه و شخصیت حضرت زینب از زبان دانشمندان به قدری است که با تعبیری غیر از عقل کامل و برتر نمی توان آن را تعبیر کرد.»
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0