این روزها در سیستان نه کار کن داریم و نه کار راه انداز

این روزها در سیستان و چه بسا در کل استان، نه کار کن داریم و نه کار راه انداز. سیستان بیش از دو دهه ست با بحران آب دست و پنجه نرم می کند. در آن روزهای آغازین بحران، زمزمه های روزهای بدتر به گوش می رسید، اما برای آن تمهیدی اندیشیده نشد.

به گزارش پایگاه خبری سکایی نیوز _ در گذشته که مراسم تشییع و تدفین و جشن و پایکوبی عروسی در سیستان، همچنان رنگ و بوی سنت های اجدادی مان را داشت جمعیت زیادی دور هم جمع می شدند و علاوه بر به جا آوردن رسومات، میبایست از میهمانان هم در کمال احترام پذیرایی می شد. برای برپایی چنین مراسماتی یک مغز متفکر وجود داشت که غالبا هیچ کار فیزیکی انجام نمی داد و بر عملکرد دیگران نظارت می کرد. با آمدن موبایل این افراد در گوشه ای می نشستند و فقط با تلفن از انجام درست کارها مطمئن می شدند. روزی به یکی از خبره های این کار برخوردم، به کنایه به وی گفتم که کار سختی انجام نمی دهد. در پاسخ گفت یا باید کار کن باشی یا کار وره کن (کار راه انداز). آن‌روز خیلی معنی این جمله را درک نکردم اما امروز با اوضاع آشفته در سیستان، بیش از هر زمانی این جمله را می فهمم. این روزها سیستان و چه بسا در کل استان، نه کار کن داریم و نه کار راه انداز. سیستان بیش از دو دهه ست با بحران آب دست و پنجه نرم می کند. در آن روزهای آغازین بحران، زمزمه های روزهای بدتر به گوش می رسید اما برای آن تمهیدی اندیشیده نشد. ساخت سد کمالخان سال نود دوباره شروع شد و در سال ۹۶ پایان آن برای همه محرز شده بود، اما باز هم برای مقابله با آن تمهیدی اندیشیده نشد و صرفا مدیران وعده هایی بی فرجام دادند. اکنون قریب به دو سال است که سد پایان یافته و همه نشانه های آن‌را در سرتاسر سیستان مشاهده می کنند، اما هنوز هم انگار عمق فاجعه درک نشده و مدیران مرتبط به جای چاره اندیشی و کلید زدن همزمان پروژه های اضطراری، کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت همچنان با هم حرف می زنند و آنهایی که باید برنامه مصوب کنند به مصوب کردن قوانین و نظارت بر عملکرد دولت و بازخواست بابت کم کاری ها و ترک فعل ها، با هم جر و بحث دارند.

 

اگر در این سال ها سیستان یک کار وره کن(کار راه انداز) می داشت شاید به جای طرح لوله گذاری ۴۶ هزار هکتاری که پاداشش وزیر شدن رئیس سازمان جهاد کشاورزی وقت استان بود، راهی امن و بدون ریسک حداقل برای تامین آب شرب تامین می کردند و شاید هم می توانستند با ایجاد تعاونی های کوچک و بزرگ، وابستگی سیستانی ها را به هیرمند کمتر می کردند.

 

کار وره کن ها هیچوقت آدم های پرمدعایی نبودند که کار خود را بزرگ نشان دهند. آنها کاری را که فی ذاته در آن تبحر داشتند انجام می دادند، اما اطرافیان اهمیت کار آن‌ها را درک می کردند. چون در هر طایفه ممکن بود یکنفر تا به این اندازه خبره باشد که نظارت، برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی بین نیروهای کارکن که بی نهایت زیاد بودند به بهترین نحو امور را پیش برده که برای طایفه صاحب عزا یا عروسی خرده ای گرفته نشود.

 

سلطانعلی عابدی