بحران حقابه هیرمند آزمونی برای دیپلماسی آبی ایران
اکنون با جاری شدن سیلابهای سنگین در هیرمند بار دیگر پرسشی اساسی مطرح میشود که چرا ایران نتوانسته است از ظرفیتهای حقوقی و دیپلماتیک خود برای تأمین پایدار حقابه مردم سیستان و تالابهای بینالمللی هامون استفاده کند؟
بند کمالخان ابزار فشار علیه ایران
بند کمالخان که در ظاهر برای مهار و مدیریت سیلابهای هیرمند ساخته شده عملاً به ابزاری برای انحراف آب و تضییع حقابه ایران تبدیل شده است ، این بند که مغایر با ماده پنجم معاهده ۱۳۵۱ احداث شدهبا باز و بسته شدن دریچههای خود حقابه شرب، کشاورزی و محیطزیست سیستان را به گروگان گرفته است.
بررسیها نشان میدهد که ساختار انحرافی بند کمالخان به گونهای طراحی شده که حتی در زمان سیلابهای عظیم تنها ۴۰۰ مترمکعب در ثانیه آب را به سمت کشاورزان پاییندست در نیمروز هدایت کرده و باقی حجم آب را به سمت سد قلعهافضل و گودزره—مناطقی که هیچ نفعی برای ایران ندارد—منحرف میکند.
تجربه سالهای گذشته ثابت کرده که این خروجی نه تنها حقابه قانونی ایران را تأمین نمیکند بلکه بند کمالخان بهعنوان یک ابزار راهبردی در دست طالبان، برای ایجاد فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران عمل کرده است.
غفلت از دیپلماسی مؤثر چرا در برابر افغانستان مقابله به مثل نمیکنیم؟
در حالی که دیپلماسی آب در دنیا به عنوان یکی از ابزارهای قدرت ملی شناخته میشود، ایران با وجود برخورداری از ابزارهای متعدد سیاسی، اقتصادی و امنیتی تاکنون واکنش قاطعی نسبت به تخلفات مکرر افغانستان در نقض معاهده هیرمند نشان نداده است.
بهرغم هشدارهای کارشناسان مبنی بر پیامدهای امنیتی و زیستی عدم تأمین حقابه سیستان ،وزارت امور خارجه ایران طی سالهای گذشته از اقدامات متقابل و پیشگیرانه بازمانده است و این در حالی است که ممنوعیت صادرات مصالح به سدهای انحرافی افغانستان یا ایجاد فشار در مجامع بینالمللی میتوانست ابزارهایی مؤثر برای تأمین منافع ملی ایران باشد.
فراه رود تهدید پنهان علیه زیستبوم منطقه
در کنار بحران هیرمند سرشاخه فراهرود نیز چالشی جدید برای محیطزیست سیستان به شمار میرود. سد بخشآباد که با پیشرفت فیزیکی قابل توجه در حال تکمیل است، تهدیدی جدی برای ورود سیلاب به تالاب هامون سابوری و منبعی برای افزایش گرد و غبار در سیستان، زاهدان و حتی ایالت بلوچستان پاکستان محسوب میشود.
با وجود این تهدید آشکار تاکنون هیچگونه برنامه جامع محیطزیستی، مطالعه پیامدهای زیستمحیطی سد بخشآباد یا ممانعت از ارسال مصالح ساختمانی به این پروژه از سوی مقامات ایرانی انجام نشده است.
حقابه تالاب هامون مطالبهای فراتر از معاهد
یکی از نقاط مغفول در معاهده ۱۳۵۱ عدم توجه به حقابه زیستمحیطی تالابهای هامون است. این تالابها که در فهرست بینالمللی سایت رامسر ثبت شدهاند نقش بیبدیلی در کاهش گرد و غبار، حفظ تنوع زیستی و معیشت محلی دارند.
آنچه طی روزهای اخیر وارد سیستان شده است، مازاد طبیعی سیلاب است و جزء تعهدات معاهدهای افغانستان محسوب نمیشود. به بیان دیگر حتی اگر معاهده بهطور کامل اجرا شود تالاب هامون همچنان از بیآبی رنج خواهد برد مگر اینکه دیپلماسی آب ایران حقابه زیستمحیطی را به عنوان مطالبهای مستقل در دستور کار خود قرار دهد.
آینده دیپلماسی آب فرصتها و تهدیدها
سؤال اساسی اینجاست: چرا ایران با وجود ظرفیتهای حقوقی و سیاسی متعدد نتوانسته در برابر افغانستان مقابله به مثل کند؟
۱. ضعف دیپلماسی فعال:
تعلل در برقراری فشارهای دیپلماتیک و غفلت از اقدامات متقابل، موجب شده تا افغانستان بدون نگرانی از تبعات سیاستهای آبی خود را علیه منافع ایران پیش ببرد.
۲. عدم بهرهگیری از ظرفیتهای بینالمللی:
ایران میتوانست با اجماعسازی منطقهای و بینالمللی، پیامدهای زیستمحیطی و انسانی سدهای انحرافی افغانستان را در نهادهای حقوقی بینالمللی مطرح کرده و حقابه تالاب هامون را به عنوان مطالبهای بشردوستانه پیگیری کند.
۳. نادیده گرفتن ابزارهای فشار اقتصادی:
اعمال تحریم صادرات مصالح و خدمات مهندسی به پروژههای سدسازی افغانستان، یکی از موثرترین راهکارهایی است که تاکنون به دلایل نامشخص از سوی مقامات ایرانی مورد استفاده قرار نگرفته است.
راهی جز دیپلماسی قاطع نیست امنیت آبی، امنیت ملی است
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0