یادداشت/

طالبان به جای مناقشه در پی توسعه تجاری در دو سوی مرز باشند| فرسایش خاکی سیستان، افغان ها را دفن می کند

افغان ها با هدف بهره برداری حداکثری از آب های سطحی خود، سیاست های آبی را طراحی کرده که در نهایت گریبانگیر مردم افغانستان نیز خواهد شد. افغان ها با شعار تیل به جای آب، سد کمال خان را افتتاح کردند. افغان ها اگر چه به ظاهر خود را پایبند به حقابه می دانند و منظورشان از شعار تیل به جای آب این بوده که آب مازاد بر نیاز را با تیل معاوضه کنند، اما در عم،ل انگار به واقع در پی زیاده خواهی هستند.

افغان ها با انحراف آب به شوره زار گودزره در صددند تا زمین های اطراف آن‌را زیر کشت برده و گودزره را تبدیل به یک مکان گردشگری کنند.

انحراف آب توسط سد کمالخان به گودزره و از طرفی احداث سد بخش آباد با هدف جلوگیری از ورود آب به دریاچه هامون سابوری علاوه بر تاثیرات منفی قابل پیش بینی بر محیط زیست، تامین معیشت مردم را هم به مخاطره می اندازد.

گمانه زنی ها ناشی از آنست که هدف طالبان از ندادن حقابه، اخذ امتیاز است، اما از آنجا که طالبان هنوز هیچ ادعایی در این رابطه مطرح نکرده اند‌ نمی توان به صراحت دلیل این بد عهدی ها را فهمید. در این یادداشت قصد بر آنست تا به نکاتی که منافع مردم دو سوی مرز را تامین می کند، اما از سوی امارت اسلامی ندیده گرفته شده و ناخواسته تیشه به ریشه بخشی از مردم افغانستان و سیستان می زنند، اشاره نمود.

ایران برای توسعه اقتصادی در مرز سیستان با افغانستان یک منطقه آزاد تجاری صنعتی تصویب کرده تا از طریق مراوده با تجار افغانی زمینه رشد و توسعه منطقه فراهم شود. وجود منطقه آزاد در سیستان به دلیل آنکه مسیر تردد و حمل کالا از ایران و کشورهای غرب ایران را به کشورهای شرقی، چندین روز نسبت به منطقه آزاد چابهار کوتاه تر می کند، آینده ای درخشان را برای مردم دو سوی مرز ایجاد می کند. منطقه آزاد این امکان را به وجود می آورد تا سرمایه گذارانی از کل کشور جذب سیستان شوند. حال با توجه به بد عهدی های افغانستان در خصوص حقابه، یک تصویر نامناسب، خشک و محروم از آب از سیستان در میان سایر ایرانیان عرضه شده و بالتبع هیچ سرمایه داری ریسک سرمایه گذاری را به جان نمی خرد. تاخیر در ایجاد منطقه آزاد علاوه بر اینکه مردم سیستان را از این امکان بی بهره می کند به افغانی های نیازمند اشتغال در آنسوی مرز هم صدمه می زند.

در بحث صدمات زیست محیطی ندادن حقابه و ایجاد سد بخش آباد، باید گفت مردم سیستان به دلیل عدم کشت چندین ساله به صورت مستقیم متضرر شده اند و افغان ها هم به صورت غیر مستقیم متضرر خواهند شد. مسیر برخی از کانون های بادی سیستان از افغانستان می گذرد و گرد و غبار زندگی آنها را نیز متاثر ساخته است.

از این که بگذریم تلاش های نافرجام وزارت نیرو برای ذخیره آب علاوه بر اینکه حیات در سیستان را تهدید می کند، زندگی افغان ها را نیز به مخاطره می اندازد. برای نمونه کانال حفر شده در سابوری برای ذخیره آب ورودی احتمالی از فراه رود، یک بحران زیست محیطی به وجود آورده و در صورت عدم آورد آبی توسط فراه رود به جز روستانشینان این سوی مرز، ساکنان آنسوی مرز را هم تهدید می کند. این حجم خاک جدا شده در بستر هامون سابوری برای دفن تعداد زیادی روستا و به هم زدن زندگی سالم در دو سوی مرز کافی ست. اگر برای طالبان مردم افغان، مهم هستند نباید با تصمیمات نابخردانه، مدیران آبی ایرانی را وادار به سرمایه گذاری روی پروژه هایی کنند که ریسک بالایی دارند و سکونت در دو سوی مرز را تهدید می کند.

بحران آب در سیستان باعث مهاجرت طیف های مختلف شده است. برخی از این مهاجرین، سرمایه داران سیستانی هستند. سرمایه دارانی که میبایست با سرمایه گذاری در منطقه آزاد تجاری صنعتی سیستان، سرمایه های خود را صرف توسعه زیرساخت ها، اقتصاد، واردات و صادرات کالا کرده تا ساکنان دو طرف مرز به یک شکوفایی اقتصادی برسند. کاهش جمعیت در سیستان باعث می شود تا تجارت در سیستان و بالتبع استان های افغانی همجوار با مرز سیستان، از کیفیت لازم برخوردار نباشد.

طالبان هر برنامه ای که برای احیای اراضی پایین دست سد کمالخان و اراضی اطراف گودزره داشته باشند به اندازه مراوده تجاری با ایران سودبخش نخواهد بود. وقتی مسیر فرسایش بادی اراضی کشت نشده سیستان و دریاچه های سه گانه از اراضی مورد نظر افغان ها می گذرد، توسعه در این محدوده و تبدیل شدن غرب افغانستان به هاب غله در حد یک آرزو باقی خواهد ماند.

طالبان به جای ایجاد تنش و جنگ آبی، بهتر است در خصوص پیامدهای ندادن حقابه و محروم کردن ایران از آب بیندیشند و به جای دشمنی به تعامل در ایجاد یک منطقه آزاد با هدف وصل کردن شرق و غرب به هم بیندیشند.

سلطانعلی عابدی