فردوسی حافظ بی‌بدیل زبان فارسی در تمام اعصار است

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد زابل گفت: فردوسی حماسه‌ سرای بلندآوازه ایران‌زمین است که با اثر پرآوازه‌اش "شاهنامه" به زبان فارسی حیاتی دوباره بخشید.

به گزارش پایگاه خبری سکایی نیوز – مهدی نصرتی به مناسبت بزرگداشت شاعر پرآوازه فارسی حکیم ابوالقاسم فردوسی در گفتگو با خبرنگار اوشیدا بیان کرد: یکی از نگهبانان ارزشمند زبان فارسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است که اثر درخشان او شاهنامه  اهمیتی غیرقابل انکار در حفظ زبان فارسی و هویت ایرانی داشته است و او حماسه‌سرای بلندآوازه ایران‌زمین است که با اثر شگفتش به زبان پارسی حیاتی دوباره بخشید و نامش تا همیشه تاریخ با زبان فارسی ماندگار شد.

وی افزود: ایرانیان، زبانِ بیان احساسات، شادی، غم و در نهایت سخن گفتنشان را مدیون بزرگمرد خطه توس هستند، شاعری گرانسنگ است که آوازه او مرزها را درنوردیده و شاهنامه او بر تارک ایران زمین و ادبیات حماسی جهان می‌درخشد.

نصرتی ادامه داد: شاهنامه نه تنها بزرگ‌ترین و پرمایه‌ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهم‌ترین سند عظمت زبان پارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات پارسی به شمار می‌رود.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد زابل تاکید کرد:  فردوسی طبع لطیفی داشت، سخنش از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بودو تا جایی که می‌توانست از بکار بردن کلمه‌های‌ غیراخلاقی خودداری می‌کرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: شاهنامه هرگز به جنگ یا رویارویی با فرهنگ یا زبان ویژه‌ای نپرداخته است، برخی می‌اندیشند «شاهنامه» برای مقابله با زبان عربی به نظم کشیده شده است، اما «شاهنامه» مروج فرهنگ ایرانی اسلامی است و همچنین این اثر با زبان عربی هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی را ایجاد کرده است، از یک سو از این زبان بهره گرفته و از سوی دیگر به آن کمک کرده است.

فردوسی احیاگر زبان فارسی
این کارشناس و پژوهشگر زبان ادبیات فارسی تصریح کرد: محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مصری در مصاحبه‌ای می‌گوید اگر ملت مصر شخصیتی مانندی فردوسی داشتند، زبان و ادبیات عبری خود را از دست نمی‌دادند این جمله نشان از نقش موثر فردوسی در ماندگاری زبان فارسی دارد.

نصرتی با بیان اینکه احیای زبان فارسی و تاریخ گذشته ایران باستان، مدیون حکیم ابوالقاسم فردوسی است تاکید کرد: این مرد بزرگ با درایت، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده و از آیین‌های ایران و اعتقادات ایرانیان، در سرایش شاهنامه بهره برده است.

وی با اشاره به اهمیت شاهنامه نزد ایرانیان تصریح کرد: این اثر ارزشمند نه تنها برای مردم و ملت ایران بلکه برای جهان مورد اهمیت است چرا که اساس ذات بشری را بررسی می‌کند و بر روی نقطه اصلی زندگی بشر انگشت می‌گذارد و آن جدال خیر و شر و نیکی و بدی می‌باشد در واقع تفکر فردوسی چیرگی نیکی بر بدی است و اندیشه مهم شاهنامه خرد وخردگرایی هست، سراسر شاهنامه درس انسانیت و فضیلت و اخلاق و آزادگی است.

وی افزود: فردوسی به مدد زبان فارسی یک ملت را دوباره احیا کرد در خیال فردوسی فقط اسطوره‌ها جان تازه نگرفتند بلکه ایرانیان بودند که شکل می‌گرفتند و بارور می‌شدند به همین دلیل شاهنامه بخشی ازهویت ما ایرانیان است.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زابل افزود: از زمان یعقوب لیث صفاری، زبان فارسی به عنوان زبان دیوانی مورد توجه قرار گرفت و همین امر در سرایش شاهنامه تاثیر داشت.

این کارشناس زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: شاهنامه نگاهبان راستین سنت‌های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است وشاید بدون وجود این اثر بزرگ، تعداد زیادی از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می‌شد و اثری از آن ها به جا نمی‌ماند.

وی ادامه داد:  فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم السلام بود و خودرا بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می‌دانست و تاکید میکرد که:
گرت زین بد آید، گناه من است              چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم              چنان دان که خاک پی حیدرم

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: قبل از فردوسی، شاهنامه ابومنصوری، ابوالمؤید بلخی، شاهنامه مسعودی و نیز شاهنامه ناتمام دقیقی توسی از همشهریان فردوسی نیز نگارش شده بودند، که ابوالقاسم فردوسی نیز در اثر خود هزار بیت از شاهنامه دقیقی توسی را با ذکر منبع آورده است و همین امر نشان از تحسین و تقدیر شاهنامه دقیقی از سوی فردوسی دارد.

وی تاکید کرد: شاهنامه، شاهکاری مردمی و به زبان مردم روزگار سراینده آن است و رمز هوشیاری فردوسی هم در این است که آن را به نثر ننوشته که فقط با سوادان معدود آن عصر و قرن‌های بعد بتوانند آن را بخوانند و از آن بهره گیرند بلکه آن را به نظم هم درآورده تا دست مایه کار شاهنامه خوان‌ها گردد و در خاطرها جای گیرد و در میان توده های مردم رواج یابد و تأثیر بخشد.

وی ادامه داد: هیچ‌کس به اندازه  فردوسی باورمند به خرد و دانش نبوده و تشویق به اندوختن دانش و هنر ننموده ‌است، فردوسی چون خیام در اشعارش به کوتاهی زندگانی افسوس می‌خورد و بیان حیرانی می‌کند که انسان برای چه آمده ‌است و کجا می رود و پس از این زندگی چه خواهد شد.

نصرتی خاطرنشان کرد: این شاعر بلندآوازه در نهایت نیز در سختی و تنگدستی، که حاصل ۳۰ سال تلاش برای اعتلای ادب پارسی بود، درگذشت و به گفته جامی:
برفت شوکت محمود و در زمانه نماند                                       جز این فسانه که نشناخت قدر فردوسی

انتهای خبر/